پکن: واشنگتن پشت ۶۰۰ حمله سایبری | آمریکا بزرگترین تهدید سایبری علیه کشور ماست یک نماینده مجلس: مهاجران افغانستانی به زودی با قطار به کشورشان بازمی‌گردند ۲۹ میلیون مترمکعب، نیاز آبی سالیانه فضای سبز مشهد | ۳۰ درصد آب بوستان‌ها از پساب تأمین می‌شود فیروزه‌پوشان رضوی در پناه گنبد‌های زرد کاظمین+ عکس آمادگی مشهد الرضا برای میزبانی از زائران رضوی در ایام دهه پایانی ماه صفر (۱۰ مرداد ۱۴۰۴) شهردار مشهد: هفت راهبرد رهبر انقلاب سرلوحه کار مدیریت شهری است ویدئو| حال و هوای کاروان خدام‌الحسین(ع) شهرداری مشهد در شب ورود به خاک عراق قدردانی شهردار مشهد از پرداخت بدون تأخیر حقوق و کارانه پرسنل آغاز رسمی خدمات‌رسانی نیرو‌های خدمات شهری مشهد در نجف از ۱۲ مرداد ۱۴۰۴ ویدئو | خادمان مشهدالرضا (ع) در مسیر نجف تاریخچه‌ای از مدرسه‌های تاریخی اطراف حرم امام رضا (ع) | «بهزادیه»، «باقریه» و مشتی خاطره از‌یاد‌رفته شهر امیدیه در خوزستان، گرم‌ترین نقطه زمین شد (۹ مرداد ۱۴۰۴) فرماندار مشهد: چراغ‌های راهنمایی در چهارراه‌ها به باتری مجهز می‌شوند | رفع چالش گره‌های ترافیکی در زمان قطع برق رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر مشهد: حال خوب مردم، دغدغه مدیریت شهری است | حاشیه شهر در اولویت شهرداری باشد شهردار مشهد مقدس از تکمیل پروژه تقاطع غیرهم‌سطح انقلاب تا دو هفته دیگر خبر داد | مردم منتظر خبر‌های خوب از پروژه‌های بزرگ باشند منطقه ۳، سبزتر از همیشه | آیین بهره‌برداری از بوستان قدس و ۳۳ معبر آسفالت‌شده در منطقه ۳ برگزار شد + فیلم برق‌گرفتگی هر سال جان ۵۰ نفر را در خراسان رضوی می‌گیرد هوای کلان‌شهر مشهد «ناسالم» شد | هشدار به گروه‌های حساس (پنجشنبه، ۹ مرداد ۱۴۰۴) پیشرفت ۵۰ درصدی خط انتقال آب تصفیه خانه اولنگ به منطقه ۷ مشهد خدمات کاروان خدام الحسین(ع) شهرداری مشهد در حوزه‌های خدمات شهری، حمل و نقل عمومی و فرهنگی ارائه می‌شود
سرخط خبرها

جولان آل، جن و دوال‌پا در شب‌های تاریک | درباره موجودات موهوم در باور مردم مشهد

  • کد خبر: ۴۸۳۸۱
  • ۱۰ آبان ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۰
جولان آل، جن و دوال‌پا در شب‌های تاریک | درباره موجودات موهوم در باور مردم مشهد
محمود ناظران‌پور - تاریخ‌پژوه
موجودات موهوم، بخشی از باور‌های هر قومی است. در مشهد هم در باور مردم، چندتایی از این دست موجودات بود و احتمالا هنوز هم کم‌وبیش وجود دارد. جن و آل و مُردوزما یا همان مَردآزما، بخشی از این موجودات بودند که هرکدام به‌نوعی آدم‌ها را می‌ترساندند یا آزار می‌‎رساندند. داستان‌های فراوانی از دیدن هرکدام از این موجودات، در بین مردم وجود داشت که با آب‌وتاب برای هم تعریف می‌کردند. در قلعه‌خیابان، یک رئیس پاسگاه داشتیم که انسان متهوری بود. این داستان را او تعریف می‌کرد. می‌گفت: «یک شب، یک نفر با اسب آمد و خبر آورد که در «هندل‌آباد» دعوا شده و کار بالا گرفته است و اگر پاسگاه دخالت نکند، چند نفر کشته می‌شوند». می‌گفت: «گفتم خودم می‌آیم، ببینم چه خبر است.» روستای هندل‌آباد، حالا در حاشیه جاده سرخس و کمی پایین‌تر از روستای «تنگل‌شور» قرار دارد.
 
رئیس پاسگاه می‌گفت: «لباس فرمم را پوشیدم و کلاهم را گذاشتم و سوار اسب شدم و شبانه راه افتادم به‌سمت هندل‌آباد. از پاسگاه که رد شدم، از گوشه چشمم دیدم یک موجود سفید دراز مثل شبح، از دل تاریکی شب، دارد همراهم می‌آید. گفتم حتما آل است. می‌ایستادم، می‌دیدم می‌ایستد و راه می‌افتادم، می‌دیدم همراه من راه می‌افتد. اسب را می‌تازاندم، می‌دیدم او هم سرعتش را بیشتر می‌کند. گویی جلوتر از من، اما همراه من، اسب می‌راند.» می‌گفت: «تا به هندل‌آباد رسیدم، نصف‌عمر شدم. دم قهوه‌خانه هندل‌آباد، از اسب پریدم پایین و روی تخت نشستم. چند نفری دورم جمع شدند که چی شده سرکار؟ چرا رنگت پریده است؟ گفتم نمی‌دانم چه موجودی بود که از قلعه‌خیابان تا همین‌جا همراهم می‌آمد.
برایم آب آوردند. کلاهم را از سرم برداشتم که آب بخورم که دیدم یک نخ سفید، از گوشه کلاهم آویزان است و فهمیدم همان بوده که هی جلوی چشمم می‌آمده است.»

در داستان‌های «سلیم جواهری» که از داستان‌هایی است که دربین مردم رواج داشته است، از این دست قصه‌ها فراوان است. از این قصه‌ها، کتابی هم در قدیم چاپ شده بود. چاپ سنگی این کتاب در خانه‌ها بود. من این کتاب را خوانده‌ام که ازقضا داستان‌های بسیار شیرینی هم دارد. جایی از داستان، درباره موجود موهومی است که در قدیم معتقد بودند وجود دارد؛ موجودی که ابتدا به شکل بچه یا بره و بزغاله ضعیفی است، اما بعد که مورد ترحم آدم قرار می‌گیرد، ناگهان پا‌های دراز تسمه‌مانند (دوال یعنی تسمه یا کمربند) ش را می‌پیچد دور آدم. در آن داستان، مردی در جنگلی، بچه ضعیفی را می‌بیند و از غذای خودش به او می‌دهد و بعد که می‌بیند بچه نمی‌تواند راه برود، او را بغل می‌کند و می‌گذارد روی کولش و بعد ناگهان می‌بیند که پا‌های بچه، دراز شد و پیچید دور کمر و پاهایش.

واقعیت این است که بیشتر این توهمات و تصور وجود موجودات موهوم، به‌خاطر تاریکی بود. تاریکی، وهم دارد. قدیم، شب‌ها حتی در شهر بزرگی مثل مشهد، آن‌قدر‌ها چراغی نبود و همه‌جا تاریک می‌شد و همین تاریکی، زمینه‌ساز شکل‌گیری باور‌های مختلفی درباره موجودات موهوم بود. جن و پری و آل و مردآزما و دوال‌پا، همه و همه، محصول این ماجرا بودند. شب‌ها، به‌ویژه شب‌های بلند پاییز و زمستان، آدم‌ها دورهم جمع می‌شدند و همین قصه‌ها را برای هم تعریف می‌کردند و باعث می‌شدند این باور قوت بیشتری بگیرد.
بعد‌ها که برق آمد و چراغ‌ها بیشتر و بیشتر شد، این باور‌ها هم کم و کمتر شد. دیگر نه کسی مردآزمایی دید و نه آلی، زائویی را ترساند؛ نه دوال‌پایی بر گرده کسی سوار شد و نه کسی شبانه سر از مجلس عروسی اجنه درآورد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->